معصومه

ساخت وبلاگ
خیلی جالب ببود درواقع قابل بیان نیست.رفتن و دیدنش قابل مقایسه با چیزهایی که توی تلوزیون میبینیم نیست.شب اول که از مرز رد شدیم از شدت سرما صورتم  پوشانده بودم بعد مامور چک کردن مهر پاسپورت بهم با یه حالت خاصی گفت خودتی؟!!! گفتم اره و مجبور شدم صورتم رو باز کنم و سرما بخورم و گناهش به گردن اون مامور.ولی خداروشکر بخاطر ساعتی که برای حرکت انتخابکرده بودیم مرز خلوت بود از پذیرایی هایی که ازمون شد که واقعا خیلی گرم و صمیمی بودن یکجا بین مسجد سهله و مسجد کوفه نخود پخته که بقول خودشون لبلبو خوردیم که فکرنکنم توی عمرم نخود به خوشمزگی خورده باشم خلاصه جونم براتون بگه از زیارتها که با چه مکافاتی بود البته بماند که فاطی میگفت تو رو باید به ضریح بدوزن که خیالت راحت باشه که زیارت کردی و زیارتت قبول شده  از مرز مستقیم به یه هایس رفتیم نجف البته ما هجده نفر بودیم که همه اقوام ننه حمید بودن و از همه مهم تر خاله لطیفه :-):-):-):-) خخخخخخ که اکثر اوقات جفت من میفتاد و با همه کنتاکت داشت حتی بحث کردن باهاش باحال بود و میچسبید وقتی رسیدیم بعدازظهر بود و توی مسیر پیاده روی به سمت حرم ودیم تا جایی برای استرا معصومه...
ما را در سایت معصومه دنبال می کنید

برچسب : سفرنامه کربلا,سفرنامه کربلا هوایی,سفرنامه کربلا هوشیار, نویسنده : amasoumeh-atom8 بازدید : 162 تاريخ : شنبه 4 دی 1395 ساعت: 15:25